کد مطلب:29329 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:98

قدرت اراده و پایداری












4171. امام علی علیه السلام:بعد از حمد و سپاس خدا؛ زمانی كه خداوند سبحان، محمّدصلی الله علیه وآله را به پیامبری برانگیخت، از مردم عرب كسی نمی توانست كتابی بخواند و كسی ادّعای پیامبری و وحی نمی كرد. او به همراه كسانی كه از او پیروی كردند، با كسانی كه نافرمانی اش كردند، جنگید و آنان را به آنچه كه موجب رستگاری شان می گشت، سوق داد...

به خدا سوگند، من از جمله كسانی بودم كه در جلو لشگر اسلام بودم [ و لشگر كفر را می راندم] تا همگی پشت كردند و سپس گِرد آمده، رام گردیدند. نه ناتوان گشتم، نه ترسیدم، نه خیانت كردم و نه سستی ورزیدم.

به خدا سوگند، باطل را خواهم شكافت و حق را از شكم آن بیرون خواهم كشید.[1].

4172. امام علی علیه السلام:ما با پیامبر خدا بودیم و كشته شدن در بین پدران، فرزندان، برادران و نزدیكان، دور می زد، و در هر مصیبت و سختی ای، چیزی نمی افزودیم، جز ایمان و طبق حقْ گام زدن و تسلیم فرمان بودن و شكیبایی بر درد جراحت.[2].

4173. المستدرك علی الصحیحین - به نقل از ابن عبّاس -:علی علیه السلام در زمان حیات پیامبر خدا می فرمود:«خداوند می فرماید:"أَفَإِیْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَبِكُمْ؛[3] آیا اگر او بمیرد یا كشته شود، از عقیده خود بر می گردید؟". به خدا سوگند، پس از آن كه خداوندْ ما را هدایت كرد، هرگز به گذشته مان برنمی گردیم. به خدا سوگند، اگر بمیرد و یا كشته شود، هر آینه بر آنچه كه او جنگید، خواهم جنگید تا درگذرم. به خدا سوگند، من برادر او، ولیّ او، پسر عموی او، و میراثبر دانش او هستم. چه كسی از من به او سزاوارتر است؟».[4].

4174. امام علی علیه السلام - در سخنی كه پس از جریان نهروان، در آن، فضایل خود را می گفت -:هنگامی برای اسلام قیام كردم كه مسلمانانْ ناتوان بودند، و زمانی سربرآوردم كه همه سر در گریبان فرو برده بودند، و زمانی سخن گفتم كه همه به لُكنت افتاده بودند، و هنگامی به نور خدا پیش رفتم كه همه ایستاده بودند.

من آوایم از همه پایین تر بود و در عمل، جلوترینِ آنان بودم. زمام فضایل را به دست گرفتم، بر آنان پیشی گرفتم و از همه بُردم و چون كوهی كه بادهای شكننده آن را حركت نمی دهد و تندبادها آن را از بین نمی برد، هیچ كس نتوانسته از من عیبی بگیرد و در من نقصی پیدا كند.[5].

4175. امام علی علیه السلام - در پاسخ نامه عقیل -:امّا در پاسخ پرسشت درباره نظر من در مورد جنگ، نظر من، جنگ كردن با حلالْ شمارانِ جنگ است تا زمانی كه خداوند را ملاقات كنم. فزونی مردم در اطرافم، موجب شُكوه من نمی گردد و پراكندگی آنان از [ اطراف] من، باعث وحشتم نمی شود.

برادرت را - حتی اگر مردمْ او را رها كنند - نالان و ترسان مپندار و او را از روی سستی، اقراركننده به زور مدان، و نه سپارنده مهار به كِشنده آن، و نه سواری دهنده به آن كه برآمده و سواری می خواهد؛ بلكه مانند آنم كه آن مرد بنی سلیمی در شعرش گفته است:

اگر از من بپرسی كه چگونه ای؟ [ خواهم گفت]

بر سختی روزگار، شكیبا و توانایم.

دشوار است كه غم و اندوه در چهره من دیده شود

تا دشمن، شاد شود و دوستی اندوهگین گردد.[6].









    1. نهج البلاغة:خطبه 104 وخطبه 33، الإرشاد:248/1.
    2. نهج البلاغة:خطبه 122، الاحتجاج:100/440/1، بحار الأنوار:600/369/33 و 601.
    3. آل عمران، آیه 144.
    4. المستدرك علی الصحیحین:4635/136/3، فضائل الصحابة:1110/652/2.
    5. نهج البلاغة:خطبه 37.
    6. نهج البلاغة:نامه 36، الغارات:433/2، ربیع الأبرار:527/2، الإمامة والسیاسة:74/1. ر. ك:ص 71 (اشعار جلال الدین مولوی).